با توجه به توضیحات ری اولنبرگ که جامعه شناس است ، جایگاه سوم طی قرنهای زیادی بعنوان جایگاه مهمی در اجتماع بوده است.
وقتی جایگاه اول خانه بعنوان مکان خصوصی و کار بعنوان جایگاه دوم معرف جایگاه اجتماعی است.جایگاه سوم بعنوان مکانهای عمومی برای آرامش که مردم میتوانند ملاقات و ارتباط اجتماعی داشته باشند.
جایگاه سوم میتواند معانی زیادی داشته باشد اما برای اکثر مردم کافی شاپ تعبیر میشود که میتوانند در آنجا دوستان را غیر رسمی ملاقات کرده و حتی با افراد جدید آشنا شوند.برای درک معنای بیشتر جایگاه سوم با آقای اسپنسر ترنر جانشین اداره قهوه و پروفسور جاناتان موریس مولف کتاب قهوه یک تاریخ جهانی گفتگوکردم.
کافی شاپ در اروپا
در قرن ۱۷ کافی شاپها شروع به شکل گیری بعنوان مکان سوم کردند.
قبل از شکلگیری قهوه خانه ها بدون شک میخانه ها نقش اصلی ملاقاتهای اجتماعی را در کل قاره داشتند.از آنجایی که مردم قادر به پذیرایی در منزل نبودند یا راغب به آن نبودند ترجیح میدادند درمیخانه ها ملاقات کنند.
اما با شکل گیری قهوه خانه در دهه ۱۶۵۰ در انگلستان امکان ملاقات بدون الکل فراهم شد.
پروفسور جاناتان موریس
قهوه خانه های اولیه مثل میخانه ها الکلی نبودند و جدی تر بودند.او میگوید آنجا جایی بود برای ملاقات مردم در حالت هشیاری.
او میگوید چیزی که باعث برجستگی قهوه خانه های اولیه شد حس برابری بود.ودر برابر جامعه ای قرار گرفت کهرتبه بندی بر اساس کلاس و مرتبه مالی بود.
مردم قادر به ملاقات افرادی که هرگز ندیده بودند در شرایط برابر و بدون هیچگونه پیش شرط بودند.
میز و نیمکتهای دراز شرایطی را ایجاب میکرد که با توجه به زمان ورود بنشینید و امکان گفتگو بین غریبه ها را بوجود می آورد.
بعد از مدتی قهوه خانه ها تبدیل به مکان ارباب رجوعان با علایق مشترک شد مثلا قهوه خانه lloyd تبدیل به پاتوق ملوانان و کشتی رانان و تجار شد.
قهوه قیمت چیزهای بیشتری شد جاناتان میگوید قیمت قهوه قیمت تمامچیزهایی که در قهوه خانه بدست میآوردید بود.
به انجا دانشگاه پنی میگفتند چرا که شما با پرداخت بهای قهوه کهپنی بود اطلاعات زیادی بدست می آوردید.
با گسترش و پذیرفته شدن قهوه خانه ها در کل اروپا آنها مکانی برای افراد متفکر شدند مثلا کافه های پاریس و وین پذیرای موسیقی دانها و نویسندگان و هنرمندان شدند.
این زمانی بود کهکلمه آلمانی stammtisch که بمعنی میز عادی بود در وین بعنوان معرفی فضای دوستانه و غیررسمی این مکانها بکار رفت.
قهوه خانه ها بتدریج نقش مکانهایی برای افراد متفکر ایفا کردند.جاناتان میگوید ایده ارباب رجوع مشخص شما را قادر میکرد که وقتی از یک تفکرخاص بودید میدانستید به کجا مراجعه کنید.
مکان سوم اولدنبرگ و تغییر چهره کافی شاپ:
در سال ۱۹۸۹ جامعه شناس شهری اولدنبرگ کتاب مکان خوب بزرگ را نوشت در آن به بررسی فضاهای سوم از بار آبجو تا کتابفروشی و کافی شاپ پرداخت.
در کتاب به این فضای سوم بعنوان قلب سرزندگی اجتماع نام برد و به هشت ویژگیآنها اشاره کرد.
. زمین خنثی
. مکان سطح بندی شده با توجه به وضعیت افراد
. یک خانه دور از خانه
. مکالمه بعنوان فعالیت اصلی
. حالت بازی و تحرک
. ویژگی ساده
.دسترسی
.مشتریان دائمی
باتوجه بهمثالهای تاریخی اولدنبرگ بیان میکند که در یک جامعه سالم و قوی و دموکرات شهروندان زمانشان را بین منزل و کار و مکان سوم متعادل میکنند.
او مینویسد که در این فضاها مانند رستوران و میکده و کافی شاپ مردم به نسبت مشکلات و علایق خود فضاهایی را انتخاب میکنند و در آنجا با تعامل با دیگران راهکار ارائه داده یا کمک میگیرند.
در پایان کتاب میگوید که فلسفه وجود مکان سوم برای این است کهمردم تنش را کم کنند بخصوص در آمریکا.به نظر او مکانهای عمومی بسرعت بسمت تجاری شدن و مشتری مداری در حال تغییر هستند و در نتیجه همیشه در حال افزایش با توجه به خصوصی سازی است.
اسپنسر ترنر بعنوان معاون اداره قهوه .شرکتی که در زمینه مشاوره قهوه و چای در آمریکا فعالیت دارد بیش از ۳۰ سال در این زمینه فعالیت دارد و تغییر کافی شاپ بعنوان مکان سوم را مشاهده کرده است.
اومیگوید کار سختی است چون برای تبدیل شدن به یک فضای سوم موثرکافی شاپ باید مشتری را برای ماندن در آن فضا ترغیب کند.ولی اگر موفق به اینکار شدند آنگاه کافی شاپ نیازمند درآمد زایی میشود
برخلاف بارها و کلوپ ها که زمانی که شما نوشیدنی خود را تمام کرده و دیگر یک مشتری فعال نیستید باید انجا را ترک کنید در کافی شاپها مردم ففط با یک نوشیدنی ساده ساعتها آنجا مینشینند.و این چیزی است که ما از یک فضای سوم میخواهیم.یک کسب و کار معمولا در این شرایط درست عمل نمیکند.
معمولا هدف بنیادی یک فضای سوم حیات آن. کسب و کار را به چالش میکشد.
قهوه استارباکس starbucks
وقتی که تاسیس شد بر اساس تئوری اولدنبرگ بنا نهاده شد.
بعد از بازدید از کافه های اسپرسو در ایتالیا ؛ هاوارد شولتز مدیر عامل مصممشد که چنین تجربه ای را به آمریکا منتقل کند.او تمامی تمایلات خود را واضح در یک مصاحبه گفت: استارباکس نقش یک فضای سوم بین خانه و محل کار را ایفا میکند و یک فضا بین زندگیمردم در زمانی که جایی برای رفتن ندارند.
اگرچهدر زمان تاسیس بعنوان یک کافی شاپ تکی در دهه ۱۹۸۰ در سیاتل این ایده درست بود سپس با ۳۲۰۰۰ شعبه درسراسر جهان پخش شد و دیگر نه بعنوان فضای سوم که بعنوان روح جامعه در همان راه گام برداشت.
جاناتان میگوید که مشکل زمانی شروع شد که شروع به تسخیر روحیه جامعه شد.ابن کار سختی بود برای بازگرداندن روحیه.وقتی اولدنبرگ این تئوری را ایجاد کرد در مورد زنجیره قهوه فکرنکرده بود.
ایده اصلی اولدنبرگ بر مبنای تاکید بر اجتماع فضای سوم بود.جایی که شما مردمی را ملاقات میکردید که در نزدیکی شما زندگی میکردند.هیچشکیدر این نیست که استارباکس به قصد ارائه همین نقش تاسیس شد.اما باگسترش خود از چنین جایگاهی تغییر شکل داد و به نتایج و تاثیرات دیگری رسید.
آینده نظریه مکان سوم چیست و چه خواهد شد؟
با بوجود آمدن موج سوم فرهنگ قهوه در تمامی بازار های جهانی ما شاهد توجهات جدیدی در کیفیت و دستگاههای پرورش و بودادن و دم کردن قهوه هستیم.اما این برای یک کافی شاپ بعنوان فضای سوم به چه معناست؟
از نظر اسپنسر یک جدایی بین موج سوم و کافی شاپ بعنوان فضای سوم بوجود آمده.
اول یک شکاف معلوماتی بین باریستا و مشتری بوجود آمده.باریستا ها در مورد کیفیت بسیار علاقمند شده اند در صورتی که مشتریان توجهی به آن ندارند.این امر باعث شده خیلی از کافی شاپها نخبه گرا شوند.
انها فقط به ارائه قهوه به روش دلخواه خود کرده بدون توجه به ارباب رجوع.
او عنوان میکند که دوباره شرایط ؛ شروع به تغییر کرده.توجهبه دسترسی و آموزش و تعامل ؛ مسیر را برای کافی شاپ های آینده بعنوان مکان سوم هموار کرده است.
اسپنسرمیگوید امروزه شاهد بازگشت به دیدگاه سازنده جامعه هستیم از طریق به اشتراگ گذاری دانش باریستاها در جامعه جهانی.کافی شاپها دوباره بازگشت به محل دوستانه و جایی که مردم میتوانند رابطه اجتماعی داشته باشند را طی میکنند.
در خیلی حالتها یکباریستا میتواند سفیر یک کافی شاپ باشد.
احتمالا اخیرا عملکرد کافی شاپها بعنوان یک فضای سوم تغییرات اساسی کرده چون کووید ۱۹ صنعت گردشگری و پذیرایی جهانی را وارد رکود کرده.تحقیقات نشان دهنده این است که بیش از ۹۵ در صد کسب وکار قهوه بیرون از خانه در ۲۰۲۰ مجبور به تعطیلی شده اند.
اگر چه جاناتان میگوید با بازگشایی کافی شاپها مردم علاقمند به نگاه مجدد به آنها بعنوان فضای سوم هستند.
اومیگوید آینده روشنی پیش روی کافی شاپها با توجه بهچیزی که ارائه میکنند است.
احساس من این است که کافی شاپها به رشد و توسعه خود ادامه داده و خیلی بیشتر بومی خواهند شد.مخصوصا اگر تغییرات رفتاری انها را دراز مدت مشاهده کنیم.
اگربهش فکرکنیم .اگرمردم زیادی از خانه کار کنند ،کافی شاپها میتوانند بعنوان خانه دیگر آنها بحساب آید.اگر اینگونه شود ساخت جامعه اتفاق می افتد.اگر بگویی نمیتوانی یک کافی شاپ داشته باشی چیز بزرگی از دست داده ای.من بسیار به آینده آن بعد از همه گیری خوش بین هستم.
در طول قرنها کافی شاپها چیزهای بیشتری از یک نوشیدنی ارائه داده اند.از دانشگاههای پنی در قرون ۱۷ و ۱۸ تا مکانهای سوم امروز مکانهای امنی را برای مردم جهت فعالیتهای اجتماعی و تاثیر و بحث بوسیله یک فنجان قهوه بوجود آورده اند.
بعد از تغییر نقش آنها در کووید ۱۹ و تشکیل موج سوم فرهنگ قهوه،باز هم بنظر میرسد که در دهه های آتی نقشخورد را بعنوان فضای سوم بین منزل و کار حفظ کنند.